Friday, March 29, 2013

با اَبَرتورم دست سازِ دولتِ نافرمانیِ مدنی و تعرض به زندگی اقتصادی مردم چه باید کرد؟



واقعیت های اقتصادی در دورۀ مدیریت مافیایِ فسادِ سیستمی شده و به دنبال کودتای انتخاباتی سال 88، که در حال واقع شدن هستند، بیان کنندۀ قهرِ آشتی ناپذیرِ حاکمان با مردم و جامعۀ مدنی در ایران است. به همان میزان که دامنۀ فعالیت های سالم اقتصادی توسط سیستم دولتیِ - دولتِ نافرمانی مدنی نهم و دهم - محدود تر شده است. بردامنۀ فعالیت های مافیایی، دزدی و فساد در کسب ثروت های اجتماعی توسط باندهای مافیایی اضافه شده است.
در بهار 92 و به استنادِ واقعیت های سخت اقتصادی که ناشی از دزدی و چپاول ثروت های ملی در 8 سال اخیر همراه با فقرِ مدیریتِ صحیح نزد حاکمان بوده، و توسط تحریم های مالی بین المللی علیه سیاست های مافیای حاکم، تشدید نیز شده اند، فرارسیدن اَبَرتورمی ویرانگر ناگزیر شده است.
حال که آوارِ تخریب های اقتصادی باندهای مافیاییِ فساد بر سر مردم ایران در حال فرود آمدن است؛
-          بانک های دولتی توسط دولت به ورطۀ ورشکستگی کشانده شده اند؛
-          بانک های به اصطلاح خصوصی توسط باندهای مافیایی تملکِ خصوصی شده اند و حفظ ارزش پول مردم آخرین موضوع مطرح برای مدیریت های دست و پا شکستۀ آنهاست؛
-          سپاه و قرارگاه خاتم الاتبیا در زیر تعهدات مالی که برایشان ایجاد شده بطور کامل در گِل گیر کرده اند؛
-       و دولتِ نافرمانی مدنی در حال حاضر ادارۀ امور روزمره حکومتی را با چاپ اسکناس های بدون پشتوانه – بخوان دریافت مالیات غیر مستقیم از حقوق بگیران ثابت و کارگزان و زحمتکشان – به انجام می رساند؛
جامعۀ مدنی باید بتواند با هوشمندی از زهرِ اقدامات اقتصادی دولتِ نافرمانی مدنی علیه خود بکاهد و حتی با مدیریت ته مانده های ثروتِ ملی که در اختیار دارد، روندِ اعمال حاکمیت بر جامعه را توسعه دهد.
ممکن است سئوال بشود، چگونه؟
تنها جواب منطقی و قابل اعتماد همان رفتاری بود که جامعۀ مدنی نوروز 92 را با آن شروع کرده است. یعنی اینکه:
-          باید واقع گرا بود،(این واقع گرایی را در مقابله با خرابی های زلزله در آذربایجان شرقی، مقابله با بحران خشک شدن دریاچۀ ارومیه و تامین داروهای خاص برای بیماران خاص در یکسال گذشته نیز آزموده ایم) و آن اینکه سیستم مافیای حاکم، قصد و برنامه ای برای حل مشکلات مردم ندارد و برنامه های اعلامی فقط برای سرِکار گذاشتن مردم و فعالین اجتماعی است.
-          باید دولت را وادار کرد به تعهدات مالی خود بخصوص در مورد "یارانه ها" و جبران تورم بر روی "حقوقِ" حقوق بگیران ثابت و "حداقل حقوق" کارگران عمل نماید.
-          با صرفه جویی حداکثری در مصرف و حمایت از اقشار ضعیف در پیرامون خود، راههای چپاول شهروندان توسط دولت را بست.
-          با دست یازیدن به مبادلات تهاتری و عدم نگهداری ریال، فشار ناشی از کاهش ارزش پول ملی را به دولتی که مسبب این اوضاع بوده منتقل کرد.
با شعارها و جادو جنبل حاکمان بر این موج تورم نمی توان غلبه کرد. ولی تجارب 34 سال اخیر در اقتصاد ایران بیانگر این واقعیت است که دولت تمامی سعی خود را خواهد کرد که فشار فروپاشی اقتصادیِ "اقتصاد دولتی" را با برداشت از جیب مردم و پائین آوردن سطح زندگی شهروندان از سربگذراند و بهترین دفاع جامعۀ مدنی در این شرایط خارج شدن از زیر بارِ آوارِ کاهش ارزش پول ملی است که اکثریت شهروندان ایرانی راه آن را بلد هستند و می توان آنرا به دیگر شهروندان نیز در شبکه های اجتماعی موجود، آموخت.
فروردین 92

Sunday, March 24, 2013

چرا در 80 روز آینده، 80 میلیون "شهروندِ" هم میهن، صبوری و مطالبۀ «حق انتخاب شدن» و «انتخاب کردن» را اصل اولِ جامعۀ مدنی قرار خواهند داد؟




 جهل، دروغ و مصلحت در 8 سال زمامداری دولتِ "نافرمانی مدنی" احمدی نژاد که با انتصاب مستقیم سید علی خامنه ای بر سرکار آمده است. کیانِ کرامت انسانی شهروندان ایرانی را به سُخره گرفته است. رهبری فردی و توهمات خامنه ای نیز سه دورۀ 8 ساله از بهترین سالهای حیات اجتماعی در تاریخ ایرانی را عملاً در "وافورِ" جهل و مصلحت سوخته و با کودتای ریاست جمهوری در سال 88، همۀ امیدها برای بهبود اوضاع مملکت را به حصر و زندان کشانیده است.
می توان با اطمینان قبول کرد که دوران "خواب های جادویی" که شیطانی بودن همۀ آنها آشکار شده است، به سرآمده و تنها راه حفظ موقعیت فعلی در میان "تیم کودتا"، مستقل از سایر ارکان نظام، به عدم برگزاری انتخابات خرداد 92 معطوف خواهد شد.
اگر بپذیریم که صبوری و درایت مردم ایران و رهبران و مصلحین ایرانی – حتی مصلحین در حصر و زندان – در یک سال اخیر ماشین کودتا را زمین گیر و برنامه های سرکوب و خشونتِ حاکمان را خنثی کرده و توانسته این پیام را به قدرت های بین المللی منتقل نماید که حاکمانِ غاصبِ حق حاکمیت شهروندان ایرانی نمایندگان مشروع مردم ایران نیستند، می تواند و باید با حفظ وحدت نظر و خردورزی 80 روز آینده را نیز مدیریت بنماید.
انتخابات شوراهای شهر و روستا و ریاست جمهوری در خرداد 92 هم اکنون مهمترین موضوع قابل دسترس در مبارزاتِ تاریخی مردم ایران است.
«جنبش سبز مردم ایران؛ نسبت به ترفند های تفرقه برانگیز حاکمان "آگاه" است و:
-          می داند، سرداران جنگ روانیِ مافیایی کودتا در تدارک برای راه انداختنِ جنگ صلیبی، درگیری های قومی و ملی هستند و "تحریک" جماعتِ ستم کشیدۀ اقوام ایرانی و "سرکوب" هر یک از آنها را برای ایجاد جو امنیتی در جامعه در برنامه دارند.
-          می داند، که اَبَرتورمِ ناشی از تناقضات رفتاری حاکمان و برنامه ریزی شده برای ایجاد شرایط "شورش گرسنگان" و "سرکوب" این شورش ها، از هر دو سر، تحت فرماندهی عوامل کودتا قرار دارد و برنامۀ عدمِ تمکین در مقابل این بداندیشی اهریمنی را با دعوت از مردم برای حمایت های اجتماعیِ گسترده از بینوایان در دورۀ سه ماهه آینده را بطور خاص از اعضای جامعۀ مدنی درخواست کرده است.
-          می داند، ماشین کودتا از برگذاری انتخابات حداقلی با مشارکت مردم در هراس است و محتمل اگر بتواند حتی با خودزنی و ایجاد درگیری های منطقه ای می خواهد از زیر بار برگذاری انتخابات حداقلی نیز سرباز زند.
-          می داند، که بطور گسترده باید در انتخابات شوراهای شهر، روستا و انتخابات ریاست جمهوری با به میدان آوردن لشکری از انسان های مورد وثوق جامعۀ مدنی حضور داشته باشد و به حقِ انتخاب شدن نمایندگان خود پای بفشارد.
-          می داند، صورتحسابِ هزینۀ رد صلاحیت هزاران انسان شریف و دوستان جامعۀ مدنی را آماده کرده و برای پرداخت برای حاکمان ارسال خواهد کرد و اینکار را در منظر دیدِ جامعۀ بین المللی انجام خواهد داد.»
«جنبش سبز مردم ایران» در 80 روز آینده همچنان بر:
«تمرین دمکراسی و ایجاد شور و شوق در مشارکت در انتخابات خرداد 92 که می تواند حتی منجر به انصراف حاکمیت کودتا از برگزاری اصل انتخابات نیز بشود – که صد البته هزینه های آنرا نیز باید بپردازد- بر مطالبات فازبندی شدۀ ذیل پافشاری خواهد داشت:

1-         فاز اول، ایجاد امید در نامزدهای بالفوه برای حضور در انتخابات در روستاها، شهرها و انتخابات ریاست جمهوری در عرصۀ ملی؛
2-          فاز دوم، دفاع از حق انتخاب شدنِ داوطلبان نمایندگی، درچهارچوب همین قوانین موجود؛
3-          فاز سوم، ایجاد ائتلاف های انتخاباتی در تمامی سطوح؛
4-          فاز جهارم، ترویج استفاده از حق رای دادن، حتی برای انتخاب بین بد و بدتر؛
5-          فاز پنجم، استقرار سیستم نظارتی مردمی و رسمی  بر انتخابات و صیانت از آرای شهروندان؛
 و... روشن است که از ترتیب و توالی در این "روند"، صرف نظر نخواهد کرد.»
جامعۀ جهانی همراه شهروندان ایران!
مسافرت تاریخی اوباما به خاورمیانه، و راهنمایی ایشان به خامنه ای که بجای با خاک یکسان کردنِ حیفا و تلآویو بهتر است به مطالباتِ توسعه طلبانۀ مردم ایران سر تعظیم فرود بیآورد، حاملِ این پیام تعیین کننده است که، «کسی در دنیا کوبیدن بر طبلِ جنگ خامنه ای و تیم همراه ایشان را جدی نمی گیرد.»
اوباما در این سفر تمامی راههای جنگ افروزان راست جهانی و تیم کودتای ایرانی را برای برافروختن یک جنگ منطقه ای در 90 روز آینده، بست!
مردم ایران نیز به قدرکافی با هوش هستند که بدانند «کوتاه ترین فاصلۀ بین دو نقطه یک خطِ "درست" است!» و حفظ صلح و آرامش در منطقه و در کشور پاشنۀ آشیلِ جهل و نادانیِ حاکمان است.
فروردین 92

پی نوشت: مطالعۀ یادداشت های زیر در این موضوع توصیه می شود.

Monday, March 18, 2013

حکومتِ "شهروندی" پیمانِ ما برای نوروز 92






تمامی راهها از اعمال حکومتِ "شهروندی" آغاز می شود!
تجارب مبارزات اجتماعی، اقتصادی و سیاسی در جهانی که ما در آن زندگی می کنیم، به روشنی بر فضیلتِ ولایتِ "شهروندی" در زندگی دلالت دارد.
با هر شهروند "یک رسانه"! و با هر شهروند "یک رهبر"! می توان به دشت های فراخ و سرسبزِ بهارِ تاریخِ یک "جامعۀ مدنی" وارد شد و پذیرفت که در سرزمینی که در آن هر شهروند "یک دولتِ"! مستقل و به رسمیت شناخته شده است، تمامی راهها به سعادتِ آحاد انسانها ختم می شوند. – دولت به معنی تدبیر بر ادارۀ ثروت و نقیض نکبت در این جمله مورد نظر است. –
همهء انسان ها آزاد بدنیا می آیند و این آزادی را دوست دارند و به آن پایبند هستند؛ هیچ چیزی برای یک انسان با ارزش تر و زیباتر از اعمالِ حاکمیت شخصی خود بر زندگی و محیط اطرافش نیست.
ما انسانها در زندگی روز مره از خواب و خوراک تا تفریح و کار در آرزوی بدست آوردن آمال "خود خواسته" و به امید رسیدن به این سعادت است که به زندگی خود سامان و سازمان می دهیم. ( از این دیدگاه "دمکراسی" به مفهوم ساختار سیاسی حکومت اکثریت بر اقلیت مورد مطالبه است، نه اینکه به خودی خود پدیده ای مطلوب به ذات ارزیابی شود! دمکراسی صرفاً در "معامله" ای واقعی برای تامین "صلح" در یک رقابتِ برابرِ استفاده از "فرصت" های اجتماعی مورد درخواست و موضوع "مبادله" است.)

جنبش "رهبران سبز" مردم ایران!
"رهبران سبز" مجموعه انسانهایی را شامل می شود که براساس وحدت نظر در حقانیت تاریخی مردم ایران برای حضور سربلند در رقابت های جاری بین المللی، به دنبال استقرار آن در مکان تاریخاً لاجرمِ متعلق به مردم ایران، باهم "همگام" و "هم اندیش" خواهند بود.
"رهبران سبز" بر تجارب تاریخی ملل دنیا تکیه دارند. شعار محوری جنبش رهبران سبز «یکی برای همه، همه برای یکی» است. در این حیطه،  فرد به فرد، همۀ مبارزانِ راه در موقعیتِ "رهبریِ" زیر مجموعه های خود شناخته می شوند و هرکدام از مدافعان حقوق بشر از "مسئولیت" و "اختیارات" کاملاً مساوی و برابر برخوردارند.
در این جنبش، حقانیتِ اقدامات براساس حقانیتِ اندیشه ورزی سنجیده می شوند و انسانها به میزان مسئولیتی که در قبال جامعه می پذیرند، می توانند اختیارات داشته باشند. در این راه "همۀ ما" با "همۀ ما" از یک جنس و از یک ویژه گی در اندیشه ورزی استفاده خواهیم کرد، که:
«حقیقت آن چیزی است که برای بدست آوردن آن می اندیشیم و عمل اجتماعی انجام می دهیم و می دانیم که حقیقتِ کامل نزدِ هیچ کدام از ما نیست!»

همچنان که عقل نزد انسانها ودیعه ای است "نهاده" که میزان کاربری آن بستگی مستقیم به میزان "استفادۀ" شخص بنا به ارادۀ آگاه و ناخودآگاه شخصی اش دارد! رهبری زندگی انسانها نیز ودیعه ای "نهاده" است که سلب آن اولین تجاوز به حقوق انسانیِ انسان است!
براین باوریم که انسانها خود رهبران زندگی خود هستند و ناآگاهی به این "حقِ اولیه" در نزد هیچ انسانی به انسان های دیگر این اجازه را اعطاء نمی نماید که نسبت به زندگی دیگران – بدون اجازۀ آنها – تصمیمی اتخاذ و اجرای آنرا به "تحمیل" از شهروندان مطالبه کنند.
نوروزتان پیروز!

Wednesday, March 13, 2013

بیست "ستون" برای «چهل دلیلِ محمد رضا جلائی پور در ضرورت نامزدی خاتمی»؛/ اولویت های انتخاباتی جامعۀ مدنی چیست؟






وجهی از شوخ طبعی تاریخ در این است که مطابق میل خود رفتار می کند!

نوشتۀ بلند بالای جلائی پور، نشان از تصمیم راسخ ایشان برای ترویج اندیشه اش دارد که باید آن را پاس داشت! وارد مباحث متن نوشتار ایشان نمی شوم، اول به این دلیل که اگر نقد و مجادله ای می باید صورت می گرفت، 7 سال و 9 ماهِ گذشته وقت کافی برای آن وجود داشت و دوم به این دلیل که پای فشردن بر وجوه اشتراک نظر برای سه ماه مانده به انتخاباتِ مقرر برای خرداد 92 علاوه بر اینکه منطقی است، زیباتر هم هست.

در اهمیت انتخابات شوراهای شهر و روستا و فازبندی مراحل فرآیندی در روند انتخابات؛
فرآخوان یادداشت «چهل دلیل در ضرورت نامزدی خاتمی»(اینجا بخوانید) را اضافه می کنم به وضعیت ویژۀ موجود در انتخابات 92 که با انتخابات شوراهای شهر و روستا نیز همزمان شده است. به استناد تجارب برگزاری انتخابات شوراها و با توجه به فقر حصور سازمان های اجتماعی غیردولتی سازمان دهی انتخابات شوراها عمدتاً می بایستی توسط اقشار اجتماعی و شهروندان با منافعِ نزدیک به هم حمایت شود.
ریش سفیدان محلی، استادان دانشگاه، معلمین و فرهنگیان، کسبه و اصناف، اتحادیه های صنفی و اتاق های بازرگانان و احزاب حداقلی که هنوز به فعالیت خود ادامه می دهند، امکان عملی معرفی نامزدهای انتخابات شوراها را دارا هستند و از همین منظر و از همین امروز می توان و باید از فرصت های باقی مانده تا زمان معرفی نامزدهای انتخابات استفاده کرده، علاقه مندانِ به  نامزدی در این انتخابات را شناسایی و به جامعۀ مدنی معرفی کنند.
اگر فاز کنونی فرآیندی که به انتخابات نیمۀ دوم خرداد 92 منجر خواهد شد، افزودن بر تعداد بیشتری از انسان های مورد وثوق جامعۀ مدنی برای نامزدی در انتخابات باشد که هست، فاز دوم، دفاع از "حقوق شهروندنیِ حق انتخاب شدن"  خواهد بود و صف بندی برای حمایت از نامزد های تأئید صلاحیت شده در فاز سوم از فرآیند انتخاباتی قرار دارد. به همین دلیل هم اولویت امروز جامعۀ مدنی را باید در چند گام عقب تر از مسیر پیشنهاد جلائی پور جستجو کرد.
برای تمرین دمکراسی و ایجاد شور و شوق در مشارکت در انتخابات خرداد 92 که می تواند حتی منجر به انصراف حاکمیت کودتا از برگزاری اصل انتخابات نیز بشود – که صد البته هزینه های آنرا نیز باید بپردازد- فازبندی فرآیند انتخابات به شرح ذیل قابل جداسازی است:

1-         فاز اول، ایجاد امید در نامزدهای بالفوه برای حضور در انتخابات در روستاها، شهرها و انتخابات ریاست جمهوری در عرصۀ ملی؛
2-          فاز دوم، دفاع از حق انتخاب شدنِ داوطلبان نمایندگی، درچهارچوب همین قوانین موجود؛
3-          فاز سوم، ایجاد ائتلاف های انتخاباتی در تمامی سطوح؛
4-          فاز جهارم، ترویج استفاده از حق رای دادن، حتی برای انتخاب بین بد و بدتر؛
5-          فاز پنجم، استقرار سیستم نظارتی مردمی و رسمی  بر انتخابات و صیانت از آرای شهروندان؛
 و... روشن است که نمی توان از ترتیب و توالی در این "روند"، صرف نظر کرد.

بیست "ستون" پیشنهادی برای تقویت "چهل دلیل جلائی پور" کدام است؟
برای پاسخ به این سئوال مجبور هستیم به شعار "مابسیاریم" بازگردیم. این درست است که سیستم حاکمیتی موجود، حتی در سال 91 نیز با تغییرات در قانون انتخابات سعی کرده است، دایرۀ مشمولین حق انتخاب شدن را به شدت محدود نمایند ولی به استناد واقعیت های آماری روشن، هرتعداد از شهروندان که در قالبِ محدودیت های اعمال شده،  مشمول شرایط تعیین شده از طرف سیستم باشند، باید اصولاً اکثریت آنها در قالب شعار "ما بسیاریم" قرارداشته باشند.
از زهرا رهنورد، معصومۀ ابتکار، فائزۀ هاشمی تا زهرا شجاعی و صدها رجل سیاسی از جامعۀ بانوان ایرانی؛ از میرحسین موسوی، مهدی کروبی، سید محمد خاتمی، معین، کلانتری، کرباسچی، محسن هاشمی، علی دائی، زیباکلام، نیلی، ... و حمیدرضا جلائی پور حداقل 20 نفر از تخبگان جریان تاریخی "ما بسیاریم" می توانند و باید برای مبارزه از حق انتخاب شدن – در چهارچوب همین قوانینِ دست و پا شکستۀ موجود به صفوف نامزدهای انتخاباتی حاضر در صحنه اضافه شوند.( اسامی مطرح شده فقط برای طرح بحث است هرچند امکان "ائتلاف" در بین آنها "فضیلت" در حرکت را اضافه می کند.)
مگر نه این است که هزینۀ ردصلاحیت هریک از این شخصیت های سیاسی و اجتماعی که دست چینی و معرفی آنها توسط نهادهای اجتماعی در جامعۀ مدنی صورت خواهد گرفت، از حدّ تحمل محدودیت های فکری در شورای نگهبان بیشتر است؟

جمعبندی و نتیجه گیری:
سیستم حاکم با ایجاد سروصداهای فراوان سعی دارد توجه جامعۀ مدنی را از اهمیت انتخابات در خرداد 92 پراکنده نماید. وقت آن است که با کمک همۀ عقلای قوم و با اتکاء به قدرت "ما بسیاریم" اولویت ویژۀ انتخابات شهر و روستاها به جامعه یادآوری گردد. برای تمرین دفاع از حق انتخاب شدن در چهارچوب قوانین مصوب موجود، صدها و بلکه هزاران نامزد مشمول قوانین جاری توسط جامعۀ مدنی معرفی و حاضر گردند و حضور فعال در "فرآیند" انتخاباتی کلید زده شود!
به خاطر داشته باشیم که - بویژه - تیم مصباحیه و دولت احمدی نژاد با چراغ خاموش برای کلیت انتخابات خرداد 92 برنامه ریزی کرده اند و عدم تحرکِ کافی از سوی جامعۀ مدنی و نیروهای اصلاح طلب و تحول خواه، می تواند هزینه های غیرقابل جبران به روند و فرآیند دستیابی به دمکراسی در ایران تحمیل نماید!

22 اسفند 91

Monday, March 11, 2013

قابلیت های رهبری «جنبش سبز مردم ایران» در حال فرآروئیدن است. استیصال در دو روی "آخرین" سکۀ یک کودتا!؟






الف) حاکمان در بهار 92؛سیرک حاکمیت و سیاه بازیِ روحوضی! دو روی "آخرین" سکۀ یک کودتا!؟
سه ماه به انتخابات خرداد 92 باقی مانده است و سیاه بازی روحوضی باندهای مافیایی که 7 سال و 9 ماه فرصت های در اختیار خودشان را با چپاول عزت نفس و درآمدهای دسترنج و ثروت های طبیعی مردم ایران سرکرده اند. خود را در موقعیت های مکشوفۀ جدید نشان می دهند.
مصباح یزدی و تشکیلات مصباحیه که به درستی می دانند در میان مردم ایران از کوچکترین مقبولیت برخوردار نیستند، تازه بعد از 7 سال حمایت بی دریغ و بلاشرط از تیم احمدی نژاد، در نقش "مبارک" در روحوضیِ "فالب کردن" تیم احمدی نژاد ظاهرشده و معرفی انها را به عنوان موجوداتِ ضد دین، ضد تشیع ، مدافع پابرهنگان و هواداران ایران و ایران پرستی، بر عهده گرفته اند. آنها هیچ فرصتی را، در زمانی پیش از مجاز بودن قانونی تبلیغات انتخاباتی – با عدول از قوانین جاری –،  برای تبلیغ به نفع تیم احمدی نژاد از دست نمی دهند و البته سر در برف کرده، فکر می کنند که قسمت های بزرگ اندامشان را که از برف بیرون مانده است، مردم و جامعۀ مدنی نمی بینند.
احمدی نژاد و تیم همراه نیز با ساز و دهل در این نمایشِ روحوضی به سنت شکنی مشغول هستند و با کشف امام جدید به اسم "بهار" و هزاران دلقک بازی دیگر سعی دارند، بطور دائم در منظرِ دید مردم قرار داشته باشند و حملۀ بی محابا به کلیۀ ساختارهای تحت مدیریت ولایتِ فردی را، به مثابۀ ایجاد "دو قطبی" با خامنه ای، در دستور کار دارند.
اما... پاشنۀ آشیل تمام حقه بازی ها و "سرتراشیدن" ماشین کودتا، حفظ آرامش روانی و تماشای بدون هیجان نمایش رو حوضی توسط جامعۀ مدنی است.
شبکه های اجتماعی سبز و نهادهای جامعۀ مدنی در این میان هر روز بر دامنۀ اعمال حاکمیت در جامعه و ایجاد ثبات در رفتارهای اجتماعی را در دستور کار خود دارند. کسی از تماشای روحوضیِ تکراری و ملامت بار دلقک های کودتایی مشعوف نیست و قابلیت های رهبری «جنبش سبز مردم ایران» در حال فرآروئیدن است.

ب) جنش سبز مردم ایران؛ نسبت به ترفند های تفرقه برانگیز حاکمان "آگاه" است و:
-          می داند، سرداران جنگ روانیِ مافیایی کودتا در تدارک برای راه انداختنِ جنگ صلیبی، درگیری های قومی و ملی هستند و "تحریک" جماعتِ ستم کشیدۀ اقوام ایرانی و "سرکوب" هر یک از آنها را برای ایجاد جو امنیتی در جامعه در برنامه دارند.
-          می داند، که اَبَرتورمِ ناشی از تناقضات رفتاری حاکمان و برنامه ریزی شده برای ایجاد شرایط "شورش گرسنگان" و "سرکوب" این شورش ها، از هر دو سر، تحت فرماندهی عوامل کودتا قرار دارد و برنامۀ عدمِ تمکین در مقابل این بداندیشی اهریمنی را با دعوت از مردم برای حمایت های اجتماعیِ گسترده از بینوایان در دورۀ سه ماهه آینده را بطور خاص از اعضای جامعۀ مدنی درخواست کرده است.
-          می داند، ماشین کودتا از برگذاری انتخابات حداقلی با مشارکت مردم در هراس است و محتمل اگر بتواند حتی با خودزنی و ایجاد درگیری های منطقه ای می خواهد از زیر بار برگذاری انتخابات حداقلی نیز سرباز زند.
-          می داند، که بطور گسترده باید در انتخابات شوراهای شهر، روستا و انتخابات ریاست جمهوری با به میدان آوردن لشکری از انسان های مورد وثوق جامعۀ مدنی حضور داشته باشد و به حقِ انتخاب شدن نمایندگان خود پای بفشارد.
-          می داند، صورتحسابِ هزینۀ رد صلاحیت هزاران انسان شریف و دوستان جامعۀ مدنی را آماده کرده و برای پرداخت برای حاکمان ارسال خواهد کرد و اینکار را در منظر دیدِ جامعۀ بین المللی انجام خواهد داد.

ج) جامعۀ جهانی؛
-          مذاکرات آلما اتی و آرامشی که بر فضای مذاکرات حاکم بود، پیام روشنی برای جامعۀ مدنی داشت، کشورهای 5+1 به وضوح نشان دادند که نمایندگانِ مافیای کودتایی را به رسمیت نمی شناسند. آنها در هیچ شرایطی و قبل از یقین کامل به اتمی شدن تسلیحات در ایران، در مانورِ جنگ افروزی برای نجات حاکمیت کودتایی شرکت نخواهند کرد.
-          هوشمندی زیادی هم لازم نداشت که جامعۀ جهانی بتواند متوجه بشود که ماشین کودتا که با حدود 700 میلیارد دلار درآمد نفتی در یک دورۀ 8 ساله حتی قادر نیست ترتیبِ تامین داروهای بیماران خاص را در جامعه فراهم نماید و سپرده های ارزی فرماندهانِ آن در مخمصۀ پرداخت مالیات در سیستم های اقتصادیِ محل های سپرده کذاری شده گرفتار است. در دسترسی به ساخت سلاح های هسته ای نیز به همان میزان ممکن است موفق(!؟) عمل کند، که در کنترل قیمت های نان، گوشت و تخم مرغ!
-          خلاصه اینکه جهان متمدنِ بین المللی دست این دلقک های "سیاه باز" را خوانده و در نظر ندارد فرصت جنگ افروزی در منطقه را برای دشمنان جامعۀ مدنی ایران که در قامت یک اِسکادران از ماشین کودتای مافیایی و صد البته فاسد، سازمان داده شده اند، را بدهد.
وقتی موضوعاتِ تحلیلی بالا را یک بار دیگر با دیدِ دقیق تری نگاه بکنیم. باید اعتراف کرد که روندِ تدبیر و درایت در مهار بحران های دست ساز ماشین کودتا توسط شبکه های اجتماعی سبز و نهادهای جامعۀ مدنی شروع شده و بی تابی حاکمان خیلی موضوع غریبی برای مردم ایران و جامعۀ جهانی نیست.
21 اسفند 91

Saturday, March 9, 2013

درباب "وحدتِ" چپ! و چرایی در تناقض بین مقولۀ "انقلاب" و موضوع "وحدتِ انقلابیون"؟




عشق! عشق! ... آی ی ی ی عشق! و... تو چه اندازه غریب افتادی؛ وقتی برای "ورزیدنِ" تو؛ ما انسانها "شرط" گذاشتیم!
****

درنظر بگیرید، قرار گذاشته باشیم! جهت دست یابی به استفادۀ بهینه و رعایت عدالت در نحوۀ استفاده از "هوا"، آئین نامه ای برای "تنفس" تدوین بکنیم!
 انقلابیون، با تغییرات اساسی پیوندی ناگستنی دارند، هرچند می دانند که  همۀ تغییرات بزرگ از تغییرات کوچکی تشکیل می شوند که به آنها (تغییرات بزرگ) شخصیت و معنی می دهند. در واقع می توان به جرئت بیان کرد که همۀ انقلابیون دنیا در یک "درکِ نظری" و "حسی عملی" با هم وحدت استراتژیک داشته و دارند و آن این است که: «هیچ اقیانوسی نیست که از قطره قطره های آب تشکیل نشده باشد»!
به همین دلیل روشن است که بر این باورم که موضوعِ وحدت در میان واحدهای انقلابی امری طبیعی، غائی و مع الفارق است! وضعیتی همانا موجود! و اگر نباشد، موضوعیتِ انقلابی بودن نقض می شود! به همین دلیل هم هست که جستجوی وحدت در میان انقلابیون موضوعی فاقدِ فائده بوده و می توان قبول کرد که اصول ناظر بر باز تولیدِ وحدت در میان انقلابیون باید  امری به غایت نادرست و دخالت در موضوعی غیر قابل دستکاری باشد!
اگر قبول داشته باشیم که چراییِ روحِ حرکت و بنای شخصیتیِ "انقلاب" و "انقلابی بودن" از عدم رضایت از وضعیت موجود و حاضر ناشی می شود! اصولاً باید اعتقادی عمیق به مقولۀ "فراوانی" را – نیز - قبول داشته باشیم. علت اینکه انقلابیون را نمی توان با مدیران در یک مظروف جمع کرد هم، چه بسا از این ویژه گی سرچشمه می گیرد.
اگر مدیریت به معنی و مفهوم استفادۀ بهینه از امکانات موجود باشد، که هست! فرد انقلابی را از این ویژه گی می شود تشخیص داد که "اعتقادی" به محدودیت امکاناتِ موجود ندارد. از نقطه نظر یک انقلابی ما هنوز بسیاری از امکانات دور و بر خود را نمی شناسیم و نتوانسته ایم آنها را در محدودۀ تحتِ مدیریت خودمان وارد بکنیم.
با این اساسِ فکری است که معتقدم تدوین منشور و یا برنامۀ ای برای وحدت در میان انقلابیون همان مقدار واجدِ مولفه های "شوخ طبعی" است که کسانی بخواهند برای "تنفسِ هوا" آئین نامه تدوین نمایند!
راه دوری نرویم، نیازی به مراجعه به اسناد و نمونه های تاریخی هم نیست! کوتاه ترین راه اثبات درستی و یا نادرستی گزاره های بالا را با قاضی کردن کلاه خودمان می توانیم، بیآزمائیم!
لطفاً در وضعیت "قاضی" کردن کلاه خودتان قرار بگیرید و به این سئوال ساده پاسخ بدهید: «در عرصۀ عمل اجتماعی روزانه چند بار "وحدت" خودمان با "برنامه های" خودمان را نقض می کنیم؟»
جمعبندی:
دوستان در سه سازمان، که به دنبال وحدت چپ، فراخوان داده و در حال گِل لگد کردن هستید! اگر اصراری بر سرِکار گذاشتن – حداقل – خودتان ندارید، همین الان همۀ نوشته ها و تحقیقات خود را به بایگانی تاریخ تحویل داده، فوراً به صفوف مردم ایران در جای جای کرۀ خاک بپیوندید! یک عالمه کار تدوین نشده و بر روی زمین، چشم انتظارِ دانایی های موجود نزد شما هستند.

18 اسفند 91
پی نوشت: اگر سیاست ورزی ایدئولوژیک بد است، که هست! فقط برای همسایه نیست! گروه های سیاسی و احزابی که به دنبال کسب قدرت سیاسی باشند، نمی توانند فاقد برنامه های اجتماعی، اقتصادی و سیاسی که بتواند اکثریت جمعیت در جامعۀ مدنی را شامل بشود، باشند.
نقطۀ مقابل "کاریزمای" قهرمانان در تاریخ یک ملت، "بی کاریزمائی" نیست، بلکه داشتن "کاریزمای" حس مشترک با طبقات و اقشار اجتماعی "هدف" در یک برنامۀ هوشمندانه و فراگیر است. "کاریزمائی" که اعتماد بنفس بازیگران عرصۀ مبارزۀ سیاسی را "تامین" می کند و موجدِ لیاقتِ کسب و توسعۀ قدرت سیاسی است.
طبیعی هم هست که در فقدان یک برنامۀ هوشمندانه و فراگیر، افراد به دنبال "قبیله" و "قبیله کشی" باشند و این همان انحرافی است که بهتر است جنبش "چپ" در ایران از آن به دور باشد!

Friday, March 8, 2013

مافیایِ فسادِ اقتصادی بساط " بُزخری " راه انداخته اند! - هزینۀ «تکرار ریاست جمهوری تیم (ا.ن.) برای 8 سال دیگر» بیشتر نیست؟



(عکس تزئینی)

مافیای فساد حاکم بر جان و مال مردم ایران در یک برآورد اولیه ، «اصول مسلم و مترقی در قانون اساسیِ فغلاً موجود را با استناد به اسناد مربوط به دزدی - به مبلغ حدود 400 میلیارد دلار- و اسنادِ خیانت به مردم توسط حاکمانِ روحانی به گروگان گرفته اند»(اینجا بخوانید). آنها «تکرار ریاست جمهوری تیم (ا.ن.) برای 8 سال دیگر» را با این گروگان گیری مطالبه می کنند.

با توجه به اینکه ارزش کالای مورد مطالبه بسیار بیشتر است، مردم ایران، با اعلامِ وقوف به "دزدی" صورت گرفته و اطلاع از 120 هزار سندِ (ا.ن.)، شرایط و قیمت این گروگان گیری را "بُزخری" می دانند!

توضیح 1: فعلاً به فرآیندی که به شکل گیریِ "بازار مکارۀ" معامله بر روی سرمایه های ملی منجر شده است؛ نمی پردازیم! ولی شرایط بهتری با مبلغ بالاتر، برای بازگرداندنِ روحانیت به حوزه های علمیه، پیشنهاد می کنیم.

توضیح 2: مردم ایران از بساط "رهبری فردی" و مافیای سیستمی شدهء حول این بساط - به قبولِ دوست و دشمن - هزاران میلیارد دلار فقط در 8 سال دولت های نهم و دهم خسارت متحمل شده اند.

نرخ و شرایط پیشنهادی:

1- «واگذاری استفاده از کلیهء منابع و مخازن نفت و گاز ایران به مدت 90 سال، به کنسرسیومی از روحانیت و رهبران قشر روحانی» - بدون قید وشرط بعدی! – "حداقل مبلغ" قابل قبول است!(این مبلغ با متوسط درآمد سالیانه 100 میلیارد دلار از محل فروش نفت، در 90 سال، 9000 میلیارد دلار می شود!) - نه 400 میلیارد دلارِ کثیف شده که ارزش واقعی آن معادلِ 20% ارزش اسمی هم نیست -

1-1- دولت طی مدت این واگذاری حق هرگونه "دبه" و تعیین نرخ برای محصولات برداشت شده و یا تولیدی کنسرسیوم را از خود سلب می نماید.
1-2- قانون تجارت و قوانین جاری در آینده نیز صرفاً می توانند بر موافقت روی "مالیات" از این واگذاری تمرکز داشته باشند و نمی توانند به این حق مالکیتِ "امتیازِ" واگذار شده تعدی نمایند.

2- در مقابل، روحانیت و رهبران قشر روحانی «دخالت در سیاست و دولت مستقر برای اداره امور کشور را واگذار می کنند و مسئولیت ارشاد و هدایت دینی جامعه را بر عهده خواهند داشت».
2-1- این توافق نباید در هیچ حالتی "مُخلّ" اعتقادات مذهبی مردم باشد. و کنسرسیوم «حق هرگونه اخلال در از بین بردن اعتقادات مذهبی شهروندان را از خود سلب می نماید». (داوری در این خصوص بر عهده بازرسان قانونی کنسرسیوم که بر اساس قوانین مدنی و تجارت انتخاب و اعلام خواهند گردید، می باشد)
3- اساسنامه و قواعد تعیین هئیت مدیره و مدیران عامل کنسرسیوم به وسیلهء شورای سیاست گذاری متشکل از روحانیت - که به انتخاب و معرفی سید علی خامنه ای تشکیل میگردد - تهیه می شود و پس از تصویب و انطباق با قوانین مدنیِ کشوری، توسط رئیس جمهور جهت اجرا در روزنامهء رسمی کشور درج و ابلاغ میگردد.(ابلاغ این مصوبه توسط رئیس جمهور صرفاً برای رعایت تشریفات بین المللی است و حقوقی برای دولت ایجاد نمی نماید!)

نرخ و شرایط فوق به عنوان شرایط و نرخ "پایه" مورد نظر است و مردم ایران با توجه به خسارت هائی که در 33 سال گذشته از ناحیۀ قبضۀ قدرت سیاسی بدستِ روحانیت، به مملکت وارد شده است؛ حاضر به پرداخت مبلغ بیشتری نیز در این معامله خواهند بود.

توضیح 3 : این پیشنهاد نه شوخی است و نه برای سرگرمی نوشته شده است. رعایت مفاد آن می تواند به بیش از 200 سال سردرگمی در ارتباطِ فی مابین مردم و حاکمان خاتمه بدهد؛ و با حذف صورتِ مسئلۀ «مالکیت بر منابع نفت و گاز در کشور» امکان استفادهء "بهینه" از این منابعِ خدادادی را فراهم نماید!

توضیح 4 : در برآورد این پیشنهاد، اولین اصل هر "حَکَمیتی" رعایت شده است. یعنی اگر خریداری پیدا نشد! پیشنهاد دهنده خود باید به همین نرخ و شرایط آمادهء انجام معامله باشد! 
اسفند 91

Sunday, March 3, 2013

تقدیم به بانو رهنورد: آغاز یک دوران باشکوه! در فقدان دولتِ مدنی، جامعۀ مدنی و شبکه های اجتماعی سبز وظایف اعمال حاکمیت مردمی را شروع کرده اند؟




در حالی وارد نیمۀ دوم اسفند 91 می شویم که به وضح برنامه های سرکوب و چپاول اقتصادی مردم ایران بدست استبداد حاکم با درایت و صبوری مردم ایران و درایت رهبران دنیای متمدن خنثی شده و ماشین سرکوب حاکمیت کودتا زمین گیر است.
اگر شروع سال 91 با ماجراجوی های هسته ای و به شکل بحرانی شروع شد، و با سیاست های جلب و زندانی کردن فعالین مدنی بویژه وکلای مدافع حقوق بشر در میانه های سال 91 به اوج خود رسید. پاییز و زمستان امسال با سروصدای گوش خراش سیستم فرماندهی کودتای 88 همراه بود که ما آن را تحت عنوان اینکه فرماندهی کودتا ترسیده و به همین دلیل صداهای گوش خراش از خود بیرون می دهند، معرفی کردیم.
با ورود به اسفند ماه و همزمان با دستگیری 18 نفر از روزنامه نگاران جوان که ویژه گی مهم آنها فعالیت های صنفی باارزش و مستقل  ارزیابی می شود. وقتی سازمان اطلاعات جمهوری اسلامی خود را در حد دفتر سیاسی حزبِ قرن نوزدهمی مصباحیه پائین آورد و با صدور چند اطلاعیه با ادبیات روزنامۀ کیهان به خالی بودن طبل هیاهوی خود شهادت داد، عملاً شکست پروژه های جنگ روانی ماشین سرکوب کلید خورد.
ورود به نیمۀ دوم اسفند 91 را در شرایطی شاهد هستیم که مولفه های روشن از وضعیت امروز جامعۀ ایران در دو وجه عمده به شرح ذیل قابل جمعبندی هستند.

1-       حاکمان و ماشین کودتا:
1-1    با مشخص شدن افتراق های موجود در میان حاکمیت یکدستی که با هزینۀ زیادی برای مسئولین کودتا و بویژه رهبری بدست آمده بود، سکه یک پول شدنِ سیستم قدرت و اعمال قدرت مافیای سیستمی شدۀ حاکم تحقق یافته است.
1-2   هیچ کسی از دوستانِ خانه یکیِ سیدعلی و یا مخالفین، حتی قدرت های جهانی، به فرامین صادره ایشان وقعی نمی گذارند، و بر اساس اصل حرمت امامزاده را باید متولی آن نگهدارد، با اختلافات و انحرافاتی که هر روز بخشی از آن در تمامی موضوعات اجتماعی، اقتصادی و سیاسی بر ملا می شود، می توان به جرئت نتیجه گیری کرد که قدرت رهبری سیدعلی خامنه ای بر حکومتِ یکدست اصولگرا، رائل شده و اساساً دیگر وجود ندارد.
1-3   در مورد دولتِ – هم نظر – نیز اوضاع قدری مضحک تر و خنده آورتر است و امروزه جامعۀ مدنی با تک به تک تاکتیک های رئیس دولت کودتا و شخص احمدی نزاد آشنایی کامل پیداکرده و جریان سازی ها روزانۀ ایشان راه بجایی ندارد. حتی دیگر برای شنیدن مواضع مشعشع احمدی نژاد هیچ گونه اشتیاق در میان شهروندان و عوام الناس نمی توان شاهد بود. داستان رئیس دولت منصوب خامنه ای همان حکایت «چوپان دروغگو» شده است.
1-4   جامعۀ ایرانی با این سعادت هم روبروست که خوشبختانه دنیای متمدن درگیر بحران های اقتصادی خودش است و از گپی که به دلیل حضور «چوپان دروغگو» در رأس دولت ایران می توانست برای فرصت طلبانِ رقیب در جهان به وجود آمده باشد، هنوز خسارت های خیلی غیرقابل جبران به کشور وارد نشده است.
1-5   موقعیت مجلسِ نصب شده و قوۀ قضائیه هم در چهارچوب موقعیت های تشریح شده در بندهای بالا وضعیتی را شامل است که شهروندان هرچه بیشتر، با دوری از این نهادهای مصادره شده، به ادارۀ امور زندگی روزمره مشغول هستند.
2-       جامعۀ مدنی:
2-1    مهمترین وضعیت قابل ارائه در این بخش به شبکه های اجتماعی سبز مربوط می شود. این شبکه ها عملاً ادارۀ اکثریت مطلق رگه های حیاتی جامعۀ مدنی را در اختیار خود داشته و با تلاشی قابل توجه و شایستۀ قدردانی، امکانات حرکتی باقی مانده در نهادهای اجتماعی، دولتی و خصوصی را دراختیار گرفته و وظایف آنها را انجام می دهند. ثبات نسبی در ارائه خدمات بهداشتی، پزشکی، آموزش و پروش، دانشگاهها، تامین آب و برق و خدمات شهرداری ها که توسط افرادِ مومن به جامعۀ مدنی در حال انجام است، بدستِ مدبرِ شبکه های اجتماعی سبز در حال انجام است.
( تک به تک خوانندگان این متن نمونه های فراوانی را سراغ دارند که اصولاً زیر چرخ نادانی و ندانم کاری دولتمردان، ارائۀ خدمات آنها می بایستی تا کنون متوقف شده باشد و لیکن بدست انسانهایی که با علم و یقین به مزاحمت های ماشین کودتا به ارائۀ خدمات به شهروندان مشغول هستند، تداوم داده می شود.)
نکته ای که بطور ویژه در این مقال می توان اشاره داشت این واقعیت است که دامنۀ اعمال مدیریت این شبکه های اجتماعی هرلحظه در حال گسترش است و این موضوع در تجارب روزمره نیز قابل اندازه گیری می باشد.
2-2    اپوزیسیون خارج از کشور نیز در این دوران با وحدت نظری و عملیِ چشمگیری به دخالت در امورِ معضلاتی که توسط سیستم کودتا ایجاد شده می پردازند. از ایجاد کمپین های تامین دارو برای بیماران خاص تا روشنگری هایی که در رابطه با نهادهای بین المللی در خصوص نقض حقوق بشر، آزادی زندانیان سیاسی و اعلام اینکه مردم ایران با حاکمان کودتا در خصوص سیاست های هسته ای همراه نیستند، از جمله اقدامات اپوزیسیون بوده که در روشن کردن وضعیت موضعگیری های کشورهای 5 +1 و اتحادیۀ اروپا در برخورد با سیاست های تخریبی دولتِ نافرمانی مدنی احمدی نژاد، انجام شده و به جرئت می توان اذعان داشت که سیاستمداران دنیا در مقابل این مقدار از هوشمندی نزد مردم و جامعۀ مدنی ایرانی به احترام واداشته شده اند.
نیمۀ دوم اسفند ماه نمود آشکاری از تسلط عقلانیت و خرد اجتماعی در ایران امروز است. شروع دوبارۀ حرکت در مسیرِ دورانی که سالها مبارزه برای آن ادامه داشته و زیباتر خواهد شد با:

1-       حمایت فرآگیر جامعۀ مدنی از کارگران و کارفرمایان ایرانی در تحمیلِ واقعیت «حداقل دستمزد» و اهمیت آن به نهاد دولت مبنی بر این ضرورت که نرخ دستمزد نیروی کاری می بایستی در زقابت با اقتصادهای رقیب همسایه و مطلقاً در حدی بالاتر از خط فقر شناسایی شده در ایران امروز باشد.
2-       توجه ویژه و تاریخی شهروندان و جامعۀ مدنی در کمک به خانواده هایی - که به هر دلیل - قادر به تامین نیازهای حداقلی شان در دوران فرارسیدن بهار و نوروز 92 نیستند. توجه و مساعدتی که نمونه های تاریخی آن هیچ وقت در تاریخ ایرانی نادیده گرفته نشده است. (این مهم همیشه توسط جمعیت های نیکوکار و شبکه های اجتماعی خصوصی انجام می شده است که امسال از حمایت های مدیریتی شبکه های اجتماعی سبز نیز استفاده خواهند کرد.)
3-       نیمۀ دوم اسفند با روز جهانی زن هم همراه است که با مطالبات انقلابی همراهان زن در جنبش سبز گرامی اش خواهیم داشت!
14 اسفند 91