Thursday, May 16, 2013

مدیریت موجود در جامعۀ ایرانی نیاز به اصلاحات ساختاری دارد. ولی قبل از آن، «اولویت! در تعیین تکلیف با "بختکی" است که به جان همهء ما (ایرانیان) افتاده!» - بختک چیست؟


((ملاحظاتی در مورد ضرورت سازمان دادن به فراگیرترین "وحدت" ممکن در انتخابات ریاست جمهوری و شوراهای شهر و روستا - 24 خرداد 92))
****
برای پیش بردن این مبحث نیاز است چند لغت را با هم مرور کنیم. تا معانی واحدی از آنها منظور نظرمان باشد:

الف ) دیکتاتور
به کسی می گوییم که دوست دارد کارها بر آن مداری بگردد که او می خواهد.  البته دیکتاتور بودن بد است و باید دیکتاتورها را کنار گذاشت. ولی قهراً هر دیکتاتوری "دشمن" نیست و ما به دیکتاتورها بچشم – خیلی – بد هم نگاه نمی کنیم.(یک علت این است که یا خودمان و یا دوربری هایمان کم دیکتاتور نبستیم(

ب ) رهبری فردی
 رهبریِ "فردی" از شاخه های شناخته شدهء مدیریت در جوامع ابتدائی است. مثلاً فرماندهی یک تیم عملیاتی ارتشی را شاید نمی توان به نوع دیگری مدیریت کرد.
(تجربه تاریخی ما ایرانیان و تاریخ جهان مبین این واقعیت است که رهبری فردی در ادارهء یک کشور می تواند "فریدون ها" را به "ضحاک" تبدیل کند. اگر امروز در ایران "دچار"ِ این نوع از رهبری شده ایم! می تواند نشانهء آشکاری از "ضعف و حماقت" دیگر رهبران اجتماعی در دورهء تاریخی 30 سال گذشته باشد. وقتی که «یکی را برداشتیم اون یکی را جاش گذاشتیم.»)
اما نکته ای که در این یادداشت می خواهم به آن اشاره کنم. نه در رد یا تائید "دیکتاتوری" است و نه در رد و تائید "رهبری فردی". بلکه مایلم توجه خواننده را به "پدیدهء" دیگری جلب نمایم.
(من این پدیده را "بختک" می نامم.)

ج ) بختک:

"بختک" یک پدیده است، که:

-          از نقطه نظر روانشناسی: روان پریش و واجد مشخصه های بارز پارانوید؛
-          از نقطه نظر فرهنگی: جاهل؛
-          از نقطه نظر اجتماعی: لمپن – به فارسی سلیس "لات"؛
-          از نقطه نظر ایدئولوزیک: جنّی؛
-          از نقطه نظر سیاسی: عوام فریب؛
-          از نقطه نظر ملی: خائن؛
است.

به نظر من مشخصه های شش گانه "بختک" که در بالا به آنها اشاره شد. نمی تواند در یک "شخص" حقیقی و یا حقوقی جمع شود. چرا که وجوهی از آن قابل جمع شدن باهم نیستند. (این همان موضوعی است که تحلیل رفتارهایِ "برخی از افراد" را با تناقض روبرو می کند.)

این "بختک" صرفاً می تواند یک "نرم افزار" یا برنامهء نوشته شده باشد. الگویی از یک نوع "ویروس" کامپیوتری، مشابه با ویروس flame  که اخیراً در تاسیسات اتمی ایران شناسائی شد.(و بلافاصله به محض اینکه فهمید شناسائی شده خودش را نابود کرد.)

ویژه گی های "بختک" را که جمعبندی می کنم. همراه با فعالین سیاسی - بویژه فعالین سیاسی در بند که این نگرانی خود را پنهان هم نمی کنند - نگرانِ همهء اجزای زندگی ایرانی می شوم. جنگ ، ویرانی ، فقر ، اعتیاد، فحشا و... حتی دیگر می توان نگران جان و سلامتی "رهبری فردی حاکم"  هم بود. (سندی لازم نیست در این زمینه ارائه گردد. تاریخ ایران سرشار از حذف های "ناغافل" بوده است.)

به دور و بر خودمان که نگاه می کنیم حضور این "بختک" را بر فراز جزء به جزء زندگی خودمان و همسایه هایمان می توانیم ببینیم. شیوه عملکرد آن هم روشن است.

«بختک برروی ضعف های "جامعه مدنی» و افرادِ موثر در آن اثر گذاشته، وجوه منفی آنها را برای پیشبرد اهداف خود مورد استفاده قرار می دهد.» (از این منظر که نگاه می کنم بیشتر متوجه می شوم که "بختکِ" مورد نظرمی توانسته - بیشتر از هر جائی- بر جسم، جان و بیتِ "رهبری فردی" حاکم در ایرانِ امروز چنبره زده باشد.)

*****
برای نوشتن این یادداشت به بازتعریف - حداقلی - از سه مفهوم نیاز داشتم که آنها را در بالا آوردم. با توجه به موارد بالا و موقعیت خطیری که میهن ما امروزه در داخل و منطقه با آن روبرو شده و فلاکت و خطراتی که زندگی شهروندان ایرانی را هدف آماج خود قرار داده است.

باید پروژکتورهای "دانائی" ایرانی را روشن کرد و بر روی ویژه گی های شش گانهء "بختکی" که  معرفی شد، تابانید!
(1- روان پریشی، 2- جهل، 3- لمپنیزم، 4- جنی بودن، 5- عوام فریبی، 6- خیانت)

اولویت هر مبارزه ای در ایرانِ امروز، مقابله با عوامل ششگانهء معرفی شده در بالا است. اگر این پدیدهء «بختک» - که بیش از 8 سال است حیات زندگی اجتماعی در ایران را - به شکل کاملاً برنامه ریزی شده -  به تمسخر گرفته است؛ واقعاً یک برنامهء نرم افزاری  ویروس گونه باشد – که هست - اولین و مهمترین اقدام، خنثی کردن آن با نرم افزار یا آنتی ویروسِ سادۀ «دانائی و وحدت» است.

بر آنم که برای ریشه کن کردن این "بختک"!  حتی با "دیکتاتور" و مدیریت "رهبری فردی" هم می توان "وحدت تاکتیکی" داشت!

(این متن برداشت آزادی است از یادداشتی که در 25 مهر ماه 91 و در معرفی موضوعاتی که به  نگرانی مصلحین اجتماعی - حتی در حصر و زندان - می انجامید، نوشته شده بود.)

No comments:

Post a Comment