فرض کنیم:«بحران مشروعیت و درگیری جریان های سیاسی که حاکمیت امروز در ایران را به صورت قبیله های ملوک الطوائفی در اختیار دارند - در این فضای ترس و نادانی که بر آنها مستولی شده است - به مثابه نظریهء «یک غریق می تواند حتی 50 نفر را قبل از غرق شدن به زیر آب بکشد.» عمل نماید! و با "خودزنی" که در اثرِ فسادِ سیستمی شدهء اجتماعی ، اقتصادی و سیاسی در حال اتفاق افتادن هست، قدرت و جناح های حاکم خود را از اعمال قدرت در جامعه ساقط کردند.» (بعداً این فرض به یقین تبدیل شد)
چه باید کرد؟
چه باید کرد؟
از پیش نیازهای طرح ایدهء دولت مجازی، بررسیِ احتمالِ عملی بودن آن بود که در این خصوص، بهترین نمونهء موجود «سفارتخانهء مجازی دولت آمریکا برای جامعهء ایرانی» است.
براین باورم که در دنیای به شدت کوچک شدهء دهکدهء جهانی، تشکیل دولت مجازی که بتواند بدون تعصبات سیاسی و حزبی و گروهی – همان! قبیله های جدا از هم – روح کلام شهروندان ایرانی را به هم پیوند بزند و به پژواک صدایی بیانجامد که ما را حول اهداف مشترک و در یک سازمان "اندیشه بنیان" گرد هم بیآورد، موجود است.
یک فضای فرضی مجازی که در آن انسانها مستقل از محلِ بدنیا آمدن و تعلقاتِ خاطرِ فرهنگی، قومی و سیاسی در خصوص برنامه های پیشنهادی خود به مجادله بنشینند. سانسوری اعمال نشود و همهء حرف هائی که زده می شود، شنیده شود! فضای دل انگیزی است.
«اگر دنیای متمدن برای "تئوری بازی ها" جایزهء نوبل تخصیص می دهد. چه باک که شکل گیری این "دولت مجازی" حداقل در شروعِ کار یک "بازی" ارزیابی شود!»
از امکانات موجود، فیس بوک بهترین گزینه است. صفحهء سفیدی در فیس بوک باز شد. سفیدِ سفید!
دولت مجازی ایران (اینجا)
اگر توانسته باشم حداقل "شما" - خواننده - را برای طرح نظر، فکر و رویاهایتان در مورد «بررسی امکان شکل گیری یک دولت مجازی» برانگیزم! وظیفهء ایده آفرینی به جا آمده و... الباقی حاصلی خواهد بود که از هم اندیشی در آن فضای مجازی بدست می آید.
*****
توضیح اینکه : دو قاعدهء حداقلی را در فضای مجازیِ دولت مجازی رعایت خواهیم کرد!
- اول اینکه نیازی به مشارکت با نام حقیقی وجود ندارد! – هرچند محدودیتی هم نیست - ؛
- دوم اینکه به دنبال ارتباط حقیقی با اشخاص حقیقی در این صفحه نخواهیم بود؛
تنها صداست که می ماند!
و... این بود گزارشی از تولد یک "فکر"! «چه قبول افتد و چه در نظر آید!»
شنبه 25 آذرماه 1391
ایدهء هر ایرانی یک دولت، نباید ایدهء جدیدی باشد! در واقع زندگی واقعی همین است و شهروندان در مسیر رفتارهای اجتماعی، اقتصادی و سیاسی خود به مثابه "دولت های مستقل" عمل می کنند.
مشکل شاید در این نکته باشد که شخص این واقعیت را باور نداشته باشد و در زندگی روزمره منتظر باشد تا دیگران برای "دولت او" برنامه ارائه دهند.
بر این باورم که "دولت" های حکومت های فردیِ شهروندان از کمبود "برنامه" به شدت رنج می برند. - این همان کمبودی است که در شکل اجتماعی خود در فقدان برنامه های دولت مرکزی - ایرانی - هم خود را به شدت به رخ می کشد!
No comments:
Post a Comment