«هجمهء کور به روزنامه نگارانِ جوان، نمایش اعدام ها و ایذای خیابانی
برای ترساندن مردم و آتشبار سنگین از چپ و راست بر روی "جنبش سبز" و "هاشمی
رفسنجانی" ادامه خواهد داشت!»
مطالعهء گزارشی از یادداشت "عباس عبدی" در "مهر نیوز" که در حمایت از سیاست های احمدی نژاد برای اجرای فاز دوم
هدفمندی یارانه ها نوشته شده و در برگیرندهء پیشنهادات مشعشع در خصوص عوض کردن «سناریوی
هدفمندی از "یارانه پردازی " به مقولهء "مالیات ستانی"»، در
جای خود بسیار جالب توجه بود.
در این یادداشت، موضوعاتی به عنوان پیشنهاد برای بهتر کردن
فرآیند ارتباطِ «یارانه ها ، مردم و دولت» - که در جایگاه خود می تواند موضوع
بررسی جداگانه ای باشد – مطرح شده است. با تجربه و شناختی که از معادلات سیاسی در
کشور وجود دارد مطالعهء گزارش "مهر نیوز" این سئوال را مطرح کرد که «ماموریت
جدید عباس عبدی چیست»؟
تا اینکه امشب، خبر مربوط به «انتقاد شدید عبدی از "مدح" هاشمی توسط زیبا کلام» (اینجا بخوانید)، پازل موضوع عباس عبدی و همکاران ایشان را تکمیل کرد.
با احتساب این موضعگیری جدید، پروژه عباس عبدی در سه گانهء ذیل ارائه شده است.
1- اصلاح طلبان به موقعیت سال 75 بازگردند (انتخابات 92).
2- احمدی نژاد سناریوی هدفمندی را از موقعیت باخته به موقعیت سرکار گذاشتن افکار عمومی بچرخاند.
3- آتشبار توپخانهء راست و چپ را بر روی هاشمی رفسنجانی و تخریب موقعیت او نزد افکار عمومی متمرکز بکنید.
برای معرفی پازلی که معمولاً عباس عبدی در آن نقش موثر بازی می کند. لازم است،عملکرد و سیاست های استاد مسلمِ اصولگرایی افراطی در فضای سیاسی امروزِ جامعهء ایران «محمد تقی مصباح یزدی» را هم در رصد داشته باشیم.
مصباح یزدی و تشکیلات مصباحیه در واقع همان جریانی است که
ادارهء امور مافیای سیستمی قدرت و برنامه ریزی کودتای 88 را تحت مدیریت دارند.
دستگیری حداقل 13 نفر از روزنامه نگاران جوان منتسب به
اصلاح طلبان درست در شامگاه روزی که هاشمی رفسنجانی حضور تمام قد خود را در
معادلات سیاسی 6 ماه آینده اعلام می کند و تشابهِ برنامهء پرونده سازی برای این
جوانان با روش های شریعتمدارانهء کیهان که توسط قرارگاه "عمار" فرماندهی
می شود. – این قرارگاه مستقیماً تحت مدیریت سیاسی مصباح یزدی قرار دارد – نزدیک ترین
اقدام مصباح یزدی است!
برای شناخت پازلی که در عرصهء سیاست ورزی ایران در حال شکل
گیری است. باید قدری به عقب بازگشت و موضوعات مطرح در سال 1379 را مرور کرد و من
برای اینکه سریع ترین راه را برای جمعبندی بتوانم ارائه نمایم. مطالعهء یادداشت «نقدی برپرهیز از«اصلاح طلبی قلابی» آقای جلائی پور» - 27 اردیبهشت 91 –
را کافی می دانم.
جناب جلائی پور در مقالهء – پرهیز از «اصلاح طلبی
قلابی» آدرس مقصد بعدی؟! می دهند و دعوت به انتظار برای رسیدن به
موعد انتخابات یازدهم. ایشان هنوز متوجه نشده اند که آنچه در مبارزه اهمیت دارد
«راه» است ونه «رسیدن»…چرا؟
امروز به یاد دوره ای که پروژه «هر ۹ روز یک بحران» مشابه وضعیت امروز ایران در حال انجام بود، بدنبال نوشته ای از آقای «عباس عبدی» در سال ۱۳۷۹ و در روزنامه مشارکت، سری به آرشیو آن سال زدم ۲نکته قابل یادآوری دیدم.
اول آنکه آقای جلائی پور از اکبر گنجی – سردار تخریب جایگاه هاشمی نزد روشنفکران – دفاع جانانه کرده بودند.(مضمون حمله و دفاع فرقی نمی کند نتیجه را همه دیده ایم).
امروز به یاد دوره ای که پروژه «هر ۹ روز یک بحران» مشابه وضعیت امروز ایران در حال انجام بود، بدنبال نوشته ای از آقای «عباس عبدی» در سال ۱۳۷۹ و در روزنامه مشارکت، سری به آرشیو آن سال زدم ۲نکته قابل یادآوری دیدم.
اول آنکه آقای جلائی پور از اکبر گنجی – سردار تخریب جایگاه هاشمی نزد روشنفکران – دفاع جانانه کرده بودند.(مضمون حمله و دفاع فرقی نمی کند نتیجه را همه دیده ایم).
دوم آنکه آقای عباس عبدی با اشاره به صحبت های
آقای مصباح و…عسکراولادی و عقلای محافظه کار در تهیج مخالفت های جوانان اصلاح طلب
حیران بوده اند که عقلای این قوم با وجود علم به حساسیت های جوانان حامی اصلاحات
چرامرتب با سخنان تحریک کننده، آنان را علیه خود می شورانند؟
یاد مطلبی که در همان زمان در یادداشتی نوشته
شد و در جواب سئوال ایشان اشاره میکرد اقدامات آقایان از «کسر عقل» نیست بلکه با
انداختن پروژکتور به در گیری های آزادیخواهانه و در پشت تاریک آن «هیاهو»ها چیزی
را دارند از ملت مخفی نگه می دارند، افتاده بودم که در آرشیو محقری آن را پیدا
کردم. و اما بعد... (یادداشت کامل را اینجا بخوانید)
موضوع دارد جالبتر می شود. عباس عبدی و مصباح یزدی در تمام طول
سالهای دولت اصلاحات سیدمحمد خاتمی به مثابهء دو قطعه از یک قیچی و در زاویهء 180
درجه خلاف هم، باهم عمل و با سرنوشت مردم ایران بازی کرده اند. و امروز یکبار دیگر
شاهد بازگشت این دو اِلِمانِ سیاسی – به ظاهر قطب هم – در عرصهء سیاست هستیم.
بقیهء سناریو خیلی پیچیده نیست.
-
یا حرکات ایذایی جامعهء مدنی را از حضور در عرصهء سیاسی
پشیمان می کنیم.
-
قلم و اگر لازم باشد قدم های روزنامه نگاران اصلاح طلب را
می شکنیم.
-
مردم را با تعویض سیاست های هدفمندی، سرکار می گذاریم؛
-
برنامه های هاشمی رفسنجانی را - به هر عنوانی - از جناحین
تخریب می کنیم؛
-
از گردنهء انتخابات 92 به سلامت و با برگزاری یک انتخابات
حداقلی و یا حذف انتخابات ریاست جمهوری و واگذاری این انتخاب به مجلسی که قبلاً
چیده ایم، عبور می کنیم.
هم میهنان و جوانان جنبش سبز!
این پازلی است که نقشه
های «بختکی» را که با کودتای 88 بر جان و مال مردم ایران چمبره زده،
نشان می دهد. (البته شرایط ایران امروز باشراط سالهای 80، 84 و 88 فرق می کند و
این همان محلی است که می شود عملکرد قیچی (مصباح – عبدی) را به شوخی گرفت و از
کنار اقدامات آنها گذشت.)
«واقعیت "تلخ" این است که با عملکرد حریصانهء "دولت
مردان کوتوله"، کیانِ حیات آبرومندانهء مردم ایران بیشتر از حد انتظارِ حتی فرماندهی جنگ روانی، که در بیت رهبر اسمی ایران
هم نماینده دارد، به خطر افتاده» و «واقعیت "شیرین" این است که تاکتیک
های اتخاذ شده در استفاده از قیچی (مصباح – عبدی):
-
اولاً شناخته شده است؛
-
ثانیاً فاقد بدنهء اجتماعیِ در اختیار است»!
(امروز نه مصباح
یزدی قادر است کفن پوشانی از طلبه های جوان را به خیابان ها بکشاند و نه عباس عبدی
و دوستانشان از آن ارج و قرب سالهای 76 – 84 نزد روزنامه نگاران و جوانان جنبش سز برخوردارند.)
برای اینکه در دام توهم و توهم توطئه نیافتاده باشیم. با
همین چراغی که در یادداشت حاضر روشن کردیم. برنامه ها و سیاست های مصباحیه و عباس
عبدی و تیم همکاران سابق ایشان را در رصد خواهیم داشت.
امید آنکه نیازی به افشای تاکتیک های بیشتری از این جماعت نباشد
و موضوعِ «گسترشِ اعمالِ حاکمیت مردم و رهبری جنبش سبز»،
بتواند ما را از این گردنه از گردونهء تاریخ ایران به سلامت عبور دهد.
باشد که چنین شود!
12 بهمن 1391