یادداشت «با استیصال حاکمان در ایران چه باید کرد؟ وظایف "رهبری جنبش سبز" در فقدانِ "حاکمیتِ حاکمان"چیست؟»
با این جمعبندی همراه بود:
«واقعیت این است که
موقعیت حاکمیت موجود در کشور از مرحله "خود زنی" گذشته است. سایه ای از
حکومت که باقی مانده بیشتر شبیه "سلیمان نبی" است که بر تراس کاخ حکومتی
از قید حیات رهانیده شده است. ( سلیمان در جلوی قصر
خود، بر عصایی تکیه کرده بود و بر همان جا درگذشت، و مرگ او زمانی برای مردم معلوم
شد که موریانه عصای او را خورد و وی به زمین افتاد.)
مبارزه سیاسی و طرح جوک
و تمسخر برای مبارزه با این "موریانه خورده" کمک به دوام
"خاطره" از حکومتی است که روزی وجود داشته است! و امروز فقط در خاطره ها
می تواند حکومت بکند.
وظیفه "رهبری جنبش
سبز" در این شرایط چیست؟
اعمال حاکمیت!
البته درست خوانده
اید، منظور همان "اعمال حاکمیت" است. "جنبش سبز" به عنوان
پیشرو در اساسی ترین تحولات اجتماعی بشری و بخشی از رهبری دنیای متمدن، وظیفه دارد
، با استقرار پایه های حکومت مدرن با مشارکت گسترده شهروندان، "نظم
جدید" را در کشور برقرار نماید.
تاکید نگارنده بر نقش
"رهبری جنبش سبز" در تحولات پیش رو است و بر این باورم که هزاران
"شبکه اجتماعی از رهبران سبز" متوجه هستند که طرح حصر "رهبران جنبش
سبز" و خلاصه کردن "رهبری جنبش سبز" به دوستان در حصر و یا زندان ،
دادن آدرس عوضی است و بنا بر تاکید "میرحسین" بدنه امیدوار جنبش سبز،
تسلیم این صحنه آرائی خطرناک نخواهند شد، و از اعتماد به نفس کافی برای
"اعمال حاکمیت" برخوردارند.»
در این نوشته سه محور اساسی وجود
دارد:
1- حاکمیت موجود ساقط شده است؛
2- مبارزه سیاسی با حکومت ساقط شده ضرورت ندارد؛
3- ضرورت اعمال حاکمیت "جنبش سبز".
دوستان زیادی از کنار این گزاره ها با حیرت گذشتند. بخش
زیادی از اپوزیسیون این بخش از تحلیل های ایران آباد را نشنیده گرفتند و «سیاق
سیاست ورزی 34 سال گذشتهء خود را ادامه دادند».
وقتی به فرآیند سیاست ورزی در ایرانِ امروز با دقت بیشتری
نگاه می کنیم. سکوت فعالین سیاسی در ایران و در خصوص این گزاره ها را باید در عدم
وجود "درک" مدرن از موضوعات مطرح شده جستجو کرد.
این قلم قبول دارد که موضوعات مطرح شده بقدری سهل ممتنع
هستند که برای فعالین سیاسی عناصری غیرضروری، در برآوردهای های عرصهء مبارزات
مشعشع «سیاسی»، محسوب می شوند. بدیهی است که قبول این دیدگاه ضرورت وجودی بسیاری
از اقدامات و اصالت وجودی بخش بزرگی از جریانات سیاسی را بی موضوع خواهد کرد و
پیوستن به این مواضع نیاز به ایجاد تغییرات گسترده در دیدگاه های رایج سیاسی را
دارد.
ولی آیا کسانی که - برای رسیدن به منظور و برنامه ای که
هنوز تدوین نشده و تدوین آن براساس "عکس العمل" نسبت به حکومت جبار
تعیین خواهدشد - حداقل 34 سال سابقهء مبارزاتی خود و همرزمان خود را "بار"کرده
و با خود حمل می کنند، حق ندارنند موضوع سهل و ممتنعی که اصلاً "داغ و
درفش" و "شکنجه و زندان" در آن تعریف نشده است را نادیده بگیرند؟
امیدوارم جواب این سئوال با قدری مطالعه و تحلیل این نباشد
که «ما هستیم چون حکومت جبر و زور هست!»و...
«ضرورت اعمالِ حاکمیتِ جنبش سبز مردم ایران یعنی چه؟»
ایرانِ امروز سرزمینِ عجایب و بسیار ویژه ای شده است.
-
حکومت
ایران رهبری دارد که در کوچکترین موضوعات مربوط و نامربوط جامعه دخالت می کند وبه شدت متوهم است.
-
دولتی
دارد که قوانین بودجه را دیر ارائه می دهد، سعی می کند به این قوانین در مجلس
رسیدگی نشود و مثل بچه های سرتق و بی ادب خود را «متخصص در دور زدن قوانین می داند».
-
قوه
قضاییه و قوانین جاری با موضوعات مهریه، بدهکاران مالی و اعتیاد و خُرده دزدی
حسابی خودش و مردم را "سرکار" گذاشته و تازه این همه مشغله در شرایطی بر
این سیستم "بار" است که: «شهروندان عادی با علم به اینکه برای یک دعوای
یک تومانی ممکن است 3 تومان هزینهء خرید رای بپردازند بطور جد از نزدیک شدن به آن
احتیاط دارند».
-
مجلسی
داریم که در یک فضای کاملاً سیاسی مثل خطوط تولید "عصر جدید" چارلی
چاپلین در حال تولید قانون است.
-
در
مورد سایر امور مملکتی بطور کلی باید نوشت که مَثلِ داستان ملانصرالدین جاری است که
«وقتی بیکار می شد به خودش آزار می رسانید»... از معلم اخلاق مجلس که چهارشنبه
سوری را خرافات می داند، تا نقدی، جوادی، محمدی، سعیدی، جعفری و... از شیر مرغ تا
جان آدمیزاد در حال اظهار فضل هستند.
از خواننده تقاضا می شود. لختی از دنیای پر هیاهوی هیجان
زده و مورد "تجاوز" قرارگرفتهء ایران امروز خارج شود.
دوستانی که تجربهء زندگی در کشورهای "درجه دو"
را هم داشته باشند می دانند که در هیچ جای کرهء خاک این همه هیاهو و غُل غُلِ
"جوش اضافی" زدن - مشابه آنچه در ایران امروز با آن روبرو هستیم - وجود
ندارد!
سئوال این است. چرا؟
این مقدار هیاهو و اظهار فضل و وجود برای چی است؟
نیازی نیست که طوماری از موارد خلاف وضعیت موجود ایران را
در کشورهای دیگر دنیا لیست بکنیم. فقط یک مورد را اشاره دارم که کشور هلند در سال
2011 و 2012 بیشتر از 8 ماه اساساً دولت نداشت و با هیچ بحران خطرناکی روبرو نشد. یک
مورد قابل اشاره هم حجم قوانین جاری است که در دانمارک مورد استفاده هست.(به
روایتی – ساده شده – این قوانین حداکثر یک کتابچهء 40 برگی است.)
حکایتِ حکومت در ایران داستانِ «عروس رقصیدن بلد نیست و به
زور می خواهد ثابت بکند که اتاق کج است»
شده است.
دنیای دیگری هم می تواند وجود داشته باشد که درآن هر روز
بحران های پر هزینه به زندگی و تهدید امنیت اجتماعی و اقتصادی و سیاسی به مردم تحمیل نشود. واقعیت این است که عواملِ ماشین
کودتا شدیداً در حال بازی کردن نقش «آفتابه دار مسجد شاه» هستند و تا این اندازه
فعالیت های "های پری" در زندگی روز مره نیازی نیست.
چنانچه شما به عنوان شهروند جامعهء مدنی گذرانِ 48 ساعت
گذشتهء خود را بر روی کاغذ بیآورید با موضوعاتی به عنوان موضوع زندگی روبرو خواهید
شد که صَرف دور زدن حرکاتِ ایذایی ماشین حکومت بوده است.
نکتهء ظریفی در روابط اجتماعی در ایران اما... وجود دارد
که زندگی واقعی – بدون کف های روی آب ماشین کودتا – را تشکیل می دهد. در متن زندگی
واقعی مردم باید تحصیل و تامین حداقل های تفریح و استراحت را مدیریت نمایند. از
خرید و تامین مشروبات الکلی تا مراقبت از دیش و سیستم ماهواره برای دیدن برنامه
های مورد علاقه و برنامه ریزی برای کار و تحصیل و در نهایت خروج از خانه به قصد
تفریح که با مقصد پارک ها، کوهپایه ها و دشت و دمن انجام می شود.
چه میزان ارتباط بین این بخش اصلی از زندگی مردم و ماشین
کودتا وجود دارد؟ هیچ!
ارتباطی هم اگر ایجاد شود یک ارتباط سلبی است و نه
ایجابی!(شهروندان باید مواظب باشند که گیر هزینه تراشی های دولتمردان نیافتند!)
حال به آن لَختی آرامشِ اولِ این نوشته برمی گردیم. واقعاً
تدبیر و ادراهء زندگی شهروندان دست چه کسی است؟
اینکه در کامپیوتر شخصی خودتان همین الان با یک فیلتر شکن
مطمئن – از مزاحمت مامورین حکومت – شما این نوشته را می خوانید! دارید چه کار می
کنید؟
اعمال حاکمیت! این همان چیزی است که باید مردمان بیشتری را
به رعایت آن دعوت کرد. در محیط های کسب و کار، تحصیل و ادارات دولتی «شبکه های سبز»
تا کنون هم «بارها مزاحمت های ماشین کودتا را دور زده و زندگی واقعی را اداره کرده
اند». همین کار را با «هدفمندی و اشتیاق بیشتری انجام بدهیم» تا نتایج ارزشمندتری
برای جامعهء مدنی بدست بیآید!
شما نظر دیگری دارید؟
دی ماه 1391
پی نوشت: برای اینکه نظریات دوستانمان را بطور زنده و
واقعی و بدون سانسور در یک ارائهء عمومی داشته باشیم. صفحهء فیس بوک «دولت مجازی ایرانیان» - با توصیه در خصوص ایجاد امضاء کاربری "محفوظ" در صفحه
مذکور – پیشنهاد می شود.
(دبیری این صفحه تا طرح دیگری تدوین شود توسط وبلاگ «ایران
آباد» انجام می شود.)
No comments:
Post a Comment