Thursday, January 24, 2013

گزارش: جنگی ویرانگر بر علیهء آزادی و رفاه مردم که هرگز شروع نخواهد شد!/ وظیفه ما؟



سیدعلی خامنه ای باید خود را به کوچهء علی چپ زده باشد که فکر بکند با حمایت چهار پنج نفر آدم از قماش سعیدی، جعفری، نقدی یا یا اتکا به هیکل فیروزآبادی می توان به رهبری بلامنازع و تکیه به تخت سلطنت ادامه داد و حتی آن را موروثی کرد.
با تناقضات متعدد که در شخصیت شناسی هواداران خامنه ای وجود دارد و  ریزش نیروهای بدنهء روحانیت، سپاه و بسیج از اردوی رهبری فردی ایشان و آشکار بودن طمع مصباح و تشکیلات مصباحیه بر تصاحب قدرت سیاسی "شهریاری" فرض وجود سوءتفاهم نزد خامنه ای برای حمایت از سوی این جریانات هم – علیرغم عمل به موش مردگی و یا توهم زدگی – مردود است.
تیم احمدی نژاد هم با لذتی که از حضور در قدرت سیاسی به لطف انتصاب ایشان به ریاست دولت در 8 سال اخیر کسب کرده و امروز نمود "محلل" مدعی را دارد. نه تنها خود را وامدار خامنه ای نشان نمی دهد. بلکه خود یک پا مدعی حکومت داهیانه بر ثروت های – به خیال خود – نامحدود خدادادی است و حداقل نوکری سید علی را برنمی تابد. (این نکته ای است که سیدعلی خوب می تواند فهمیده باشد.)
با توجه به موارد بالا است که به نظر می رسد، سید علی بیشتر از یک راه در پیش ندارد! و آن برافروختن یک جنگ ویرانگر و به آتش کشیدن خانه و کاشانهء مردم ایران باشد.
خامنه ای و مشاوران اندک ولی مشعشعی که هنوز در دور بر او باقی مانده اند و یا عوامل مشکوک راست جهانی که ادارهء بیت خامنه ای را در سالهای اخیر در حیطهء مدیریت خود گرفته اند. با این تفکرِ نزدیک به صحیح که اقتصاد جهانی به غرب و آمریکا و حتی اسراییل این امکان را نمی دهد که به لشکر کشی به ایران بیاندیشند، به این باور سخیف رسیده اند که با برافروختن یک جنگ منطقه ای – که می تواند بیش از 6 ساعت هم طول نکشد – می توان کلیهء زیرساخت های اقتصادی را در کشور به نابودی کشانده ، وضعیت سیاسی مملکت را برای حداقل نیم قرن به عقب کشید.
نقشهء حقیری است و در آن حتی کشته شدن میلیونها ایرانی - بویژه در اثر فقر، قحطی و ناآرامی های اجتماعی - ممکن خواهد شد؛ ولی باید توجه داشت که این استراتژی به حمایت افراطیون اسرائیلی و ستاد فرماندهی راست جهانی نیاز دارد.
با توجه به موضوعات بالا هست که در یادداشت «حذف انتخابات ریاست جمهوری یازدهم به فرمان خامنه ای کلید خورد. نوشته ای برای ثبت درتاریخ و اینکه کسی بعداً نگوید که «چرا بما نگفتید»؟» به آدرس دهی های نادرست خامنه ای و مافیای قدرت حول ایشان اشاره و استراتژی عدم برگزاری انتخابات را تحلیل کردیم و هنوز نیز احتمال پیش برد این استراتژی را با حمایت راست جهانی غیر ممکن نمی دانیم.
آن چیزی که در محاسبات خامنه ای و متحدین استراتژیک ایشان – حتی جریان تاریخی راست روسیه هم در این صف قرار دارد – نادیده گرفته شده است. نقش تعیین کنندهء جامعهء مدنی و شهروندان آگاه ایرانی است.
این درست است که تجارب تاریخی و سرکوب های کورِ مطالباتِ بر حق مردم ایران و پیشقراولان تجددخواهی، باعث محافظه کاری در مشارکت های سیاسی نزد مردم و جامعهء مدنی است. آن چیزی که از قلم محاسبه گران و مهندسین اجتماعی دانشکدهء جنگ های روانی تحت فرمان خامنه ای نادیده گرفته شده دو نکتهء اساسی و غیر قابل نادیده گرفتن است.
1-       مردم ایران عافیت طلب هستند ولی شرط آن این است که «عافیتِ "حداقل حق حیات" در این عافیت طلبی ممکن باشد». اگر قرار بر قحطی، فقر و کشته شدن در زیر تیربار موشک های جامعه جهانی باشد و «میلیون ها ایرانی از حداقل حق حیات محروم شوند». آن عافیت طلبیِ مفروض خامنه ای می تواند به ضد خودش تبدیل شود.
2-       بحران های اقتصادی در جهان سرمایه داری – همان نیرویی که در فرض مهندسی تیم خامنه ای مفروض به «یک حملهء نظامی محدود» ارزیابی شده – به همان دلایل  می تواند «تمایلی به آن حملهء محدود را هم نداشته باشد» و مقابله با جنگ افروزی فدائیان خامنه ای و سیاست مداران جنگ طلب را در اولویت کاری خود داشته باشد.(موضوعی که افکار عمومی و جنبش های صلح طلبانه در اروپا و آمریکا به شدت در مورد آن حساس شده و مقابله با جنگ افروزی موضوع روز دنیا است.)
باتوجه به موارد پیش فرض در سطور بالا است که می توان نسبت به تعیین خط مشی برای روزهای آتی و تحولات سیاسی پیش رو تصمیم سازی مناسب را انجام داد. و دقیقاً فرصت تاریخی فقدان قدرت اعمال حاکمیت خامنه ای را با ماشین مدیریتی احمدی نژاد به باد تمسخر گرفت.
بر نیروهای مستقل، سبز های 200 سال مبارزهء بی وقفه، سبزهای هوادار میرحسین و اصلاح طلبان حکومتی و غیر حکومتی است که «برگِ خوانده شده در دست خامنه ای» را افشا کرده صفوف محرومترین و زحمتکش ترین اقشار جامعه از بسیج، سپاه، ماموران دولتی و شهروندان جامعهء مدنی از کارمندان تا نظامیان، کارگران و کشاورزان زحمتکش را در مقابل توطئه های مافیای سلطنت طلب جدید سازمان دهی نمایند!
مبارزه ای که می تواند و باید ایران ما را به جایگاهی در روابط بین الملل که لیاقت آنرا دارد؛ و آزادی و رفاهی که تشنهء آن است؛ رهنمون سازد!

***************

No comments:

Post a Comment